می دونم. واسه همین اصن تصمیم گرفتم نهضت پی نوشتی آزادی زندانیان سیاسی رو همین جا راه بندازم. ایشالا اینا که تموم شدن میریم سراغ اونایی که چک برگشتی دارن.
اینا رو که از این ور می گیرن از اون ور ول می کنن. منتها یکی از اهدافش اینه که من و تو بترسیم، که الحمد لله خوبم می ترسیم ظاهراً! تازه، من که ریگی به کفشم نیس! :D
چه خوب شد كه گفتي مدتها بود كسي به ترسو بودن متهمم نكرده بود، كم كم داشت دلم تنگ ميشد البته الان خيلي حال نميده، لذت بخشش اون روزاييه كه آدم خودشو واقعن به خطر ميندازه بعدن يكي پيدا ميشه ميگه تو چرا هيچ جا نيستي...
بیخود گارد نگیر عمو، مظلوم نمایی ام نکن. من و تو که دیگه همو می شناسیم. چیزی که می خواستم با اون کامنته بگم این بود که تو این شرایط اون جوری فک کردن و حرف زدن غلطه. خطر هر چقدم که نزدیک باشه، فرقی نمی کنه، جزئی از راهیه که داریم می ریم و هممونم می دونیم. تازه اینایی که دارم می گم واسه فعالیتای خودمونه که انتخابش می کنیم. در مورد پی نوشت این پست که بش تیکه انداختی که خب اگه همینم نباشه و به جای اینکه به اونا فک کنیم نگران خودمون باشیم که خیلی بی شرفیه. خلاصه که ا.ن. نکن خودتو. ایشالا که همه ی اونایی که به ناحق اسیرن زودتر آزاد می شن، ایشالا کس دیگه ای به ناحق گرفتار نمی شه، و ایشالا هرچه زودتر یا ریشه ی ظلم کنده می شه یا ریشه ی ما، خلاص. آمین.
۹ نظر:
مجتبی هاشمی رو آزاد کنید.
پ.باور کن فقط به خاطر پست تو و کامنت من آزادش کردن!
می دونم. واسه همین اصن تصمیم گرفتم نهضت پی نوشتی آزادی زندانیان سیاسی رو همین جا راه بندازم.
ایشالا اینا که تموم شدن میریم سراغ اونایی که چک برگشتی دارن.
بيچاره برو مواظب باش خودتو نگيرن!
مي بيني كه، دارن قدم به قدم نزديك تر ميشن بهمون. جف و هاشمي و احتمالن بعدش افتخارو بعدم ساير حضار
اینا رو که از این ور می گیرن از اون ور ول می کنن. منتها یکی از اهدافش اینه که من و تو بترسیم، که الحمد لله خوبم می ترسیم ظاهراً!
تازه، من که ریگی به کفشم نیس! :D
چه خوب شد كه گفتي
مدتها بود كسي به ترسو بودن متهمم نكرده بود، كم كم داشت دلم تنگ ميشد
البته الان خيلي حال نميده، لذت بخشش اون روزاييه كه آدم خودشو واقعن به خطر ميندازه بعدن يكي پيدا ميشه ميگه تو چرا هيچ جا نيستي...
بیخود گارد نگیر عمو، مظلوم نمایی ام نکن.
من و تو که دیگه همو می شناسیم.
چیزی که می خواستم با اون کامنته بگم این بود که تو این شرایط اون جوری فک کردن و حرف زدن غلطه. خطر هر چقدم که نزدیک باشه، فرقی نمی کنه، جزئی از راهیه که داریم می ریم و هممونم می دونیم. تازه اینایی که دارم می گم واسه فعالیتای خودمونه که انتخابش می کنیم. در مورد پی نوشت این پست که بش تیکه انداختی که خب اگه همینم نباشه و به جای اینکه به اونا فک کنیم نگران خودمون باشیم که خیلی بی شرفیه.
خلاصه که ا.ن. نکن خودتو.
ایشالا که همه ی اونایی که به ناحق اسیرن زودتر آزاد می شن، ایشالا کس دیگه ای به ناحق گرفتار نمی شه، و ایشالا هرچه زودتر یا ریشه ی ظلم کنده می شه یا ریشه ی ما، خلاص. آمین.
اون صرفن تيكه بود، چون رسم اينجا اينجوريه...
ميخواستم بگم خيلي رو داري، ديدم دعوا ميشه، خوب شد نگفتم...
سعید کوتا نیا.دعوا کنین!
کورش ادامه بده!داریم می خندیم!
: خنده ی شیطانی
ارسال یک نظر