نمایش پستها با برچسب افتخارات ملی. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب افتخارات ملی. نمایش همه پستها
شنبه، آذر ۲۷
سهشنبه، خرداد ۲۵
Long Live Doggy
آیا شما هم از سنگینی عوامل حکومتی بر پشتتان وقتی دمر خوابیده اید رنج می برید؟
سکوت چرا؟
بپا خیزید تا همه با هم در تجمع بعدی یک صدا خواستار تغییر پوزیشن فاعلان نظام شویم.
پ.ن. چطوره؟
پ.ن. چطوره؟
شنبه، خرداد ۲۲
روزی که انقلاب به گاف رفت
یک سال پیش در چنین شبی ناگهان پرده برانداختند و مردم از فرداش به خیابان ها ریختند که "یعنی چه؟"، و این سؤال همچنان به قوت خود باقیست..
پ.ن. در حالی که بر خلاف انتظارات چیز جذابی پشت پرده نبود.
پ.پ.ن. نه خیر آقاجان. اصلاً هم خنده ندارد. خیلی هم بی مزه ست. مگر چیز خنده داری بود پارسال که حالا بخندی بهش؟ برو به جاهای دیگرت بخند.
شنبه، اسفند ۲۹
89
ضمن تبریک فرارسیدن نوروز باستانی و آغاز سال نو، از همین جا برای مردم اقصی نقاط جهان آرزوی سالی سرشار از ظلم، خفقان، ترس، زورگویی، دروغ، تقلب، باتوم، اشک آور، گلوله ی رنگی، حقیقی، ساچمه ای، توهین، تجاوز، نوشابه، پرونده سازی، تهمت، دستگیری، اعتراف، دانشجوی ستاره دار، توقیف، پارازیت، فیلتر، زندان، وثیقه، تبعید، اعدام، حراست، بسیج، پلیس ضدشورش، سپاه، لباس شخصی، شورای نگهبان، انواع احمد های جنتی، خاتمی و "نژاد" های دیگر این گونه، صدا وسیمای ج.ا.، کیهان، فصل الخطاب، جان ناقص و در یک کلام دیکتاتوری را دارم.
توضیح: بله، ما به قاعده ی "دیگی که واسه من نجوشه می خوام سر سگ توش بجوشه" معتقدیم.
توضیح تکمیلی: بله، ما همچنین معتقدیم که این دیگ لااقل حالا حالاها برای ما نخواهد جوشید.
Labels:
افتخارات ملی,
دولت خدمتگزار,
سیاست,
صدا و سیماییزم,
کلاً,
موفقیت
دوشنبه، اسفند ۱۰
چهارشنبه، بهمن ۲۸
Irawn
جایی که روی آگهی های ترحیمش یا عکس مرد است یا گل و بته.
پ.ن. وبلاگم را وای مکس آزاد کرد.
اولین پست با وای مکس. باشد که به گه خوردن نیفتیم.
جمعه، بهمن ۹
کنام شیران
قبول کنید که عصر طلایی ایرانیان مدت هاست که گذشته که ما پس از صادق هدایت هیچ ت*خم شاخصی هم در این مملکت نداشته ایم حتی.
پ.ن. جی[نقطه]دی[نقطه]سلینجر...[نقطه؛ پایان]
و این ماه، همچنان ماه خونه.
پ.ن.1. این ماه دیگه اون ماه نیس، هس؟ ولی به هر حال ماه خونه.
پ.ن.2. مردن معمولی به خون ربط پیدا نمی کنه، می کنه؟ اما بازم ماه خونه.
پ.ن.3. این ماه، ماه خونه؛ یزید ..... ؟
پ.ن.4. اینا هیچ کدوم دخلی به سلینجر جدیداً فقید نداره، نه؟ در هر صورت سرنگونه خب.
پ.ن.1. این ماه دیگه اون ماه نیس، هس؟ ولی به هر حال ماه خونه.
پ.ن.2. مردن معمولی به خون ربط پیدا نمی کنه، می کنه؟ اما بازم ماه خونه.
پ.ن.3. این ماه، ماه خونه؛ یزید ..... ؟
پ.ن.4. اینا هیچ کدوم دخلی به سلینجر جدیداً فقید نداره، نه؟ در هر صورت سرنگونه خب.
چهارشنبه، دی ۲۳
مضاحکه
میگه "خانم هیلاری کلینتون رسماً اعلام کرده که ما به طور نامحسوس از این آقایون حمایت مالی می کنیم، 400 هزار دلار هم تخصیص دادیم."
یا مثلاً میگه اسرائیل شیوه های براندازی رو از طریق قسمت فارسی سایت وزارت خارجه اش به سران فتنه اعلام می کرده.
من مخاطب که بزغاله و گوساله م هیچ، اون شیاطین بزرگ هم با تمام دستگاه های سری شون انقد شعور نداشتن که اسناد محرمانه شون رو سند تو آل نکنن یعنی؟
دوشنبه، دی ۱۴
سهشنبه، دی ۸
20:30
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی و به منظور رفاه حال هم میهنان عزیز برای برگزاری مراسم عزاداری، تمامی وسایل ارتباط جمعی را 3 روز تعطیل اعلام کرد.
Labels:
افتخارات ملی,
صدا و سیماییزم,
عقیدتی سیاسی
سبزآلود
لعنت به زمونه ای که دیگه توش نمیشه nothing else matters خوند.
لعنت به هر چیز و هر کسی که "به ت*مم" رو گرفت ازمون.
لعنت به خون، لعنت به سنگ
لعنت به فکر، لعنت به حق
لعنت به من.
پ.ن. تولدت مبارک ولی جات خالی نیس.
دوشنبه، آذر ۲۳
چهارشنبه، آذر ۱۸
آمریکا، اسرائیل، روسیه، چین، انگلیس، منافق، ضد ولایت فقیه، بسیجی، دیکتاتور، ...
"مرگ بر" حیا کن / کشورمو رها کن
پ.ن.
تا وقتی یکی باید بمیره تا ما به اهدافمون برسیم
تا وقتی یکی باید بمیره تا ما به اهدافمون برسیم
یا تا وقتی هدفمون اینه که یکی بمیره
و خلاصه تا احمدی نژاده
هر روز همین بساطه.
جمعه، مهر ۱۰
دوشنبه، شهریور ۳۰
کابینه ی نظامی پرتاب باید گردد
ننگ ما، ننگ ما / وزیر سرهنگ ما
پ.ن. هیچ وقت واسه تیکه انداختن دیر نیست.
یکشنبه، شهریور ۲۹
قدس اخضر
و برای اولین بار تمام راهپیمایی روز قدس تهران به صورت کلوز-آپ از تلویزیون پخش شد، به انضمام چنتا صحنه از هلیکوپتر.
هم کم نیاوردن هم معروف شدن.
ماام که گیلاسیم.
Labels:
افتخارات ملی,
دولت خدمتگزار,
صدا و سیماییزم
یکشنبه، شهریور ۱۵
سیاه نمایی
آقا عجب دوره زمونه ای شده ها. یه زمانی به ملت می گفتی هلو کلی حال می کردن. این مسخره بازیا رو نداشت. به کجا داریم می ریم ما واقعاً؟
Retroevolotion
1. تصور فاشیستی از زندگی، تصوری مذهبی است که بر طبق آن، آدمی در چارچوب مناسبات دائمی خود با قانونی عالی تر و در عین برخورداری از موهبت اراده ای عینی لحاظ می شود که از اراده ی فردی در می گذرد و بالاتر می رود و او را به پایگاه عضویت آگاهانه در جامعه ای معنوی و روحانی ارتقا می دهد.
نظام فاشیستی چون ضد فردگرایی است اهمیت دولت را مورد تأکید قرار می دهد که نماینده ی خودآگاهی و کلیت انسان به عنوان موجودی تاریخی است و فرد را تا جایی قبول دارد که منافعش با منافع دولت منطبق باشد.
لیبرالیسم به نام فرد منکر دولت بود. فاشیسم حکم می کند به وجود حقوق دولت به عنوان مظهر جوهر حقیقی فرد. باید پدیرفت که فاشیسم مظهر آزادی است و یگانه آزادی ای که داشتنش ارزش دارد، یعنی آزادی دولت و آزادی فرد در درون دولت. تصور فاشیستی از دولت همه چیز را در بر می گیرد و خارج از آن نه هیچ ارزش انسانی یا معنوی ممکن است وجود داشته باشد و نه – به طریق اولی – دارای قدر و قیمتی است.
دولت نه تنها مظهر مرجعیت است و بر اراده های فردی فرمان می راند و به آن ها شکل قانونی می دهد، بلکه همچنین قدرتی است که اراده ی خویش را بیرون از مرزهایش به منصه ی ظهور می رساند و دیگران را وادار به احترام به آن می کند. این امر مستلزم سازماندهی و گسترش طلبی - اگر نه بالفعل، به هر حال- به طور بالقوه است.
هدف فاشیسم نه تنها قالب گیری مجدد صورت های مختلف زندگی، بلکه همچنین شکل دادن به محتوای زندگی و به انسان و به شخصیت و ایمان اوست. بدین منظور فاشیسم انضباط جاری می کند و مرجعیت و اقتدار خویش را به کار می گیرد و در ذهن ها داخل می شود و بی چون و چرا فرمان می راند و به این جهت بوده که وحدت و استحکام و عدالت را شعار خود قرار داده است.
نظام فاشیستی چون ضد فردگرایی است اهمیت دولت را مورد تأکید قرار می دهد که نماینده ی خودآگاهی و کلیت انسان به عنوان موجودی تاریخی است و فرد را تا جایی قبول دارد که منافعش با منافع دولت منطبق باشد.
لیبرالیسم به نام فرد منکر دولت بود. فاشیسم حکم می کند به وجود حقوق دولت به عنوان مظهر جوهر حقیقی فرد. باید پدیرفت که فاشیسم مظهر آزادی است و یگانه آزادی ای که داشتنش ارزش دارد، یعنی آزادی دولت و آزادی فرد در درون دولت. تصور فاشیستی از دولت همه چیز را در بر می گیرد و خارج از آن نه هیچ ارزش انسانی یا معنوی ممکن است وجود داشته باشد و نه – به طریق اولی – دارای قدر و قیمتی است.
دولت نه تنها مظهر مرجعیت است و بر اراده های فردی فرمان می راند و به آن ها شکل قانونی می دهد، بلکه همچنین قدرتی است که اراده ی خویش را بیرون از مرزهایش به منصه ی ظهور می رساند و دیگران را وادار به احترام به آن می کند. این امر مستلزم سازماندهی و گسترش طلبی - اگر نه بالفعل، به هر حال- به طور بالقوه است.
هدف فاشیسم نه تنها قالب گیری مجدد صورت های مختلف زندگی، بلکه همچنین شکل دادن به محتوای زندگی و به انسان و به شخصیت و ایمان اوست. بدین منظور فاشیسم انضباط جاری می کند و مرجعیت و اقتدار خویش را به کار می گیرد و در ذهن ها داخل می شود و بی چون و چرا فرمان می راند و به این جهت بوده که وحدت و استحکام و عدالت را شعار خود قرار داده است.
بنیتو موسولینی
عزت الله فولادوند، خرد در سیاست، طرح نو، 234و235
2. فاشیسم جنبشی روحانی و رمانتیک است. دلتنگی برای گذشته ی از دست رفته و ترس از جهان جدید هسته ی سخت این ایدئولوژی را تشکیل می دهد. فاشیسم واکنش طبقه ی ماقبل سرمایه داری در مقابل اندیشه ی تجدد و نظام اجتماعی مدرن است. فاشیسم نفس آخر گروه های متنفذ محافظه کار سنتی است. واکنش آنان تلاش در جهت چیره شدن بر کل جامعه، نابودی فردیت، انحلال جامعه در دولت و یکی کردن دولت و پیشواست. خشونت و سلطه لباس حقانیت بر تن می کنند، پیشوا مظهر حقیقت می شود و فرهنگ را به تبلیغات تقلیل می دهد. ایدئولوژی فاشیستی امنیت در دامن جامعه ی همبسته و رهبری خطاناپذیر را به افراد وعده می دهد.
2. فاشیسم جنبشی روحانی و رمانتیک است. دلتنگی برای گذشته ی از دست رفته و ترس از جهان جدید هسته ی سخت این ایدئولوژی را تشکیل می دهد. فاشیسم واکنش طبقه ی ماقبل سرمایه داری در مقابل اندیشه ی تجدد و نظام اجتماعی مدرن است. فاشیسم نفس آخر گروه های متنفذ محافظه کار سنتی است. واکنش آنان تلاش در جهت چیره شدن بر کل جامعه، نابودی فردیت، انحلال جامعه در دولت و یکی کردن دولت و پیشواست. خشونت و سلطه لباس حقانیت بر تن می کنند، پیشوا مظهر حقیقت می شود و فرهنگ را به تبلیغات تقلیل می دهد. ایدئولوژی فاشیستی امنیت در دامن جامعه ی همبسته و رهبری خطاناپذیر را به افراد وعده می دهد.
تلقی فاشیستی از دین و حکومت، اکبر گنجی، ص 8
3. فاشیسم کوشش در جهت خلقی و مردمی کردن ارتجاع و محافظه کاری بود ولی البته بر اثر این جریان، محافظه کاری پیوند بنیادی خود با آزادی را از دست داد.
با سلطه ی فاشیسم مفهوم حاکمیت قانون ناپدید می گردد. دیدگاه و جهان بینی فاشیسم نه تنها سلسله مراتب قدرت، انضباط و اطاعت را گریزناپذیر می داند بلکه آن ها را ارزش های ذاتی قلمداد می کند. مفهوم رمانتیک برادری مرسوم در فاشیسم این ویژگی ها را جبران نمی کند زیرا برادری فاشیستی برادری در تسلیم است. ویژگی فاشیسم تأکید بر خشونت است که از حد معقول اهمیت خشونت در سیاست در می گذرد.
با سلطه ی فاشیسم مفهوم حاکمیت قانون ناپدید می گردد. دیدگاه و جهان بینی فاشیسم نه تنها سلسله مراتب قدرت، انضباط و اطاعت را گریزناپذیر می داند بلکه آن ها را ارزش های ذاتی قلمداد می کند. مفهوم رمانتیک برادری مرسوم در فاشیسم این ویژگی ها را جبران نمی کند زیرا برادری فاشیستی برادری در تسلیم است. ویژگی فاشیسم تأکید بر خشونت است که از حد معقول اهمیت خشونت در سیاست در می گذرد.
برینگتون مور، ریشه های اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی، ترجمه ی حسین بشیریه، مرکز نشر دانشگاهی، ص 31 و 35 و 36
4. در ساخت سیاسی اقتدارطلبانه، جامعه ی مدنی تا حدودی وجود دارد و به منافع افراد سامان می بخشد ولی ارتباط ساخت سیاسی و جامعه ی مدنی بسته است. ایدئولوژی سیاسی دولت اقتدارگرا، توتالیتر و همه گیر نیست و بخش هایی از حیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فکری را آزاد می گذارد. عدم انسجام و انعطاف پذیری ایدئولوژی، تناوب سیاست های سرکوب گرایانه و تساهل گرایانه، وجود برخی گروه ها و نهاد های جامعه ی مدنی و ... مانع سرکوب کامل و از میان برداشتن نهاد های مستقل می گردد. دولت های پوپولیستی یا کورپوراتیست از بالای سر جامعه ی مدنی عبور کرده و به توده ها پل می زنند و آنان را مستقیماً بسیج و به عرصه ی سیاست می کشانند.
4. در ساخت سیاسی اقتدارطلبانه، جامعه ی مدنی تا حدودی وجود دارد و به منافع افراد سامان می بخشد ولی ارتباط ساخت سیاسی و جامعه ی مدنی بسته است. ایدئولوژی سیاسی دولت اقتدارگرا، توتالیتر و همه گیر نیست و بخش هایی از حیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فکری را آزاد می گذارد. عدم انسجام و انعطاف پذیری ایدئولوژی، تناوب سیاست های سرکوب گرایانه و تساهل گرایانه، وجود برخی گروه ها و نهاد های جامعه ی مدنی و ... مانع سرکوب کامل و از میان برداشتن نهاد های مستقل می گردد. دولت های پوپولیستی یا کورپوراتیست از بالای سر جامعه ی مدنی عبور کرده و به توده ها پل می زنند و آنان را مستقیماً بسیج و به عرصه ی سیاست می کشانند.
تلقی فاشیستی از دین و حکومت، اکبر گنجی، ص 11
Labels:
استخراج,
افتخارات ملی,
دولت خدمتگزار,
سیاست,
عقیدتی سیاسی
ریشه در گل
1. هرچند فلسفه ی سیاسی در این دیار به وجود نیامد اما پس از مشروطیت، مفاهیم فلسفه ی سیاسی مغرب زمین از طریق ایدئولوژی های اجتماعی آنان وارد این مرزو بوم شد و حوزه ی تفکر دینی ما را دچار قبض و بسط ساخت. شناخت عالمان دینی ما از این مفاهیم شناختی اجمالی و آن هم بدون آگاهی از مبانی و ریشه های معرفت شناختی آن ها بود. اما جبرهای اجتماعی– سیاسی و طوفان سهمگینی که در پیش بود آن ها را واداشت تا به موضع گیری سیاسی– دینی بپردازند. اینان یا باید همچون شیخ فضل الله نوری به طرد اندیشه های مدرن می پرداختند و یا اینکه اگر گریزی از قبول اندیشه های مدرن نداشتند می بایست معرفت دینی خود را از نو به گونه ای سامان می بخشیدند که با این اندیشه ها تعارضی نداشته باشد، حال آن که اقدام در این زمینه بدون اطلاع عمیق از مبانی معرفت شناختی، انسان شناختی و جهان شناختی تفکر نوین ضرورتاً به اغتشاش در تفکر منجر می شد که شد.
تلقی فاشیستی از دین و حکومت، اکبر گنجی، ص 36
2. ما مشروطیت را خودمان که ندیده بودیم؛ و آن هایی که ممالک مشروطه را دیده به ما گفتند مشروطیت موجب امنیت و آبادی مملکت است و ما هم شوق و عشقی حاصل نموده تا ترتیب مشروطیت را در این مملکت برقرار نمودیم.
سید محمد طباطبایی
فریدون آدمیت، ایدئولوژی مشروطیت ایران، پیام، ج 1، ص 246
فریدون آدمیت، ایدئولوژی مشروطیت ایران، پیام، ج 1، ص 246
3. بر هر فرد کالشمس فی رابعة النهار روشن و مبرهن است که وظیفه ی شرعی و عقلی و تکلیف دینی و دنیوی قاطبه ی علما، حفظ شوکت و استقلال دولت و وقایه ی حدود مقدس شریعت است و حصول آن جز در سایه ی معدلت سلطنت و دولت اسلامی که امروز اریکه ی جلالت آن مزین به ذات اقدس همایونی است ممکن نیست. پس دعاگویان را تمکین از مقام سلطنت وظیفه ی شرعی و تکلیف دینی است.
و فذلکه الکلام و حاصل المرام این است که به شبهه و ریبی نماند که قانون مشروطه با دین اسلام حضرت خیرالانام و علیه الاف التحیه و السلام منافی است و ممکن نیست که مملکت اسلامی در تحت قانون مشروطگی بیاید مگر به رفع ید از اسلام. پس اگر کسی از مسلمین سعی در این باب نماید که ما مسلمانان مشروطه شویم این سعی و اقدام در اضمحلال دین است و چنین آدمی مرتد است و احکام اربعه مرتد بر او جاری است؛ هرکه باشد از عارف یا عامی از اولی الشوکة یا ضعیف.
شیخ فضل الله نوری
محمد ترکمان، شیخ فضل الله نوری، مؤسسه ی خدمات فرهنگی، ج1، ص 132
4. کلمه ی قبیحه ی آزادی به ظاهر خیلی خوش نماست و خوب، و در باطن سراپا نقص است و عیوب. این مسأله بر خلاف جمیع اقلام و رسل و اوصیا و جمیع سلاطین عظام و حکام والامقام است. بر خلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است که هر کس هرچه بخواهد بگوید و بگوید آزادی است و شخص اول مملکت همه را آزاد کرده است و در معنی به حالت وحوش برگردانیده. معلوم است نفوس بالطبع در طبیعت شیطانی، مایل به هوس و هوس اند.
محمد ترکمان، شیخ فضل الله نوری، مؤسسه ی خدمات فرهنگی، ج1، ص 132
4. کلمه ی قبیحه ی آزادی به ظاهر خیلی خوش نماست و خوب، و در باطن سراپا نقص است و عیوب. این مسأله بر خلاف جمیع اقلام و رسل و اوصیا و جمیع سلاطین عظام و حکام والامقام است. بر خلاف مقاصد و انتظام دولت و سلطنت است که هر کس هرچه بخواهد بگوید و بگوید آزادی است و شخص اول مملکت همه را آزاد کرده است و در معنی به حالت وحوش برگردانیده. معلوم است نفوس بالطبع در طبیعت شیطانی، مایل به هوس و هوس اند.
نامه ی حاج ملاعلی کنی به شاه
فریدون آدمیت، اندیشه ی ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار، ص 21
فریدون آدمیت، اندیشه ی ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار، ص 21
5. ای برادر عزیز! اگر مقصودشان اجرای قانون الهی بود و فایده ی مشروطیت حفظ احکام اسلامیه بود چرا خواستند اساس او را بر مساوات و حریت قرار دهند که هر یک از این دو اصل موذی خراب نماینده ی رکن قویم قانون الهی است، زیرا قوام اسلام به عبودیت است نه به آزادی و بنای احکام آن به تفریق و جمع مختلفات است نه به مساوات.
ای برادر عزیز! مگر نمی دانی که آزادی قلم و زبان از جهات کثیره منافی با قانون الهی است؟ ... بنای قرآن بر آزاد نبودن قلم و لسان است.
شیخ فضل الله نوری، جلد 1، ص 59
6. این مجلس مشروطه است. هرکس عقیده اش مخالف قانون اساسی و طرفدار جمهوری است باید چشمش کور از در برود بیرون.
6. این مجلس مشروطه است. هرکس عقیده اش مخالف قانون اساسی و طرفدار جمهوری است باید چشمش کور از در برود بیرون.
سید حسن مدرس
نطق ها و مکتوبات سید حسن مدرس، انتشارات ابوذر، ج 2، ص 183
7.
- آیا عقیده دارید که دکتر مصدق برای برقراری رژیم جمهوری فعالیت می کرد؟
- آری برای برقراری جمهوری می کوشید. مصدق 4 ماه قبل می خواست شاه را از ایران اخراج نماید ولی من نامه ای به شاه نوشته و از او خواستم که از مسافرت خودداری نماید و شاه هم موقتاً از فکر مسافرت منصرف شد. یک هفته قبل مصدق شاه را مجبور کرد ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت روز بعد بازگشت. در اینجا ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست.
- به نظر شما بزرگترین اشتباه مصدق کدام است؟
- پایمال کردن قانون اساسی با عدم اطاعت اوامر شاه
- چه مجازاتی را برای او مناسب می دانید؟
- طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش در جهاد خیانت کند مرگ است.
آیت الله کاشانی در مصاحبه با روزنامه ی المهدی پس از کودتای 28 مرداد
آیت الله کاشانی، محمد دهنوی، انتشارات چاپ پخش، ج 4، صص 28 و 34 و 35
8. ولی فقیه باید چند نفر را به عنوان رئیس جمهور معرفی نماید تا ملت هم با کمال آزادی به یکی از آن ها رأی دهند پس آن کسی که رأی اکثریت را آورد مورد تأیید فقیه هم هست، حکومتش هم حکومت شرعی و لازم الاجرا. اگر این کار را نکنید حکومت، حکومت اسلامی نیست؛ جمهوری هست اما جمهوری اسلامی نیست.
اگر یک رئیس جمهور تمام ملت هم به او رأی بدهند ولی فقیه و مجتهد روی ریاست جمهوری او صحه نگذارند این برای بنده هیچ ضمانت اجرایی ندارد و از آن حکومت های جابرانه ای می شود که بر طبق آن عمل نخواهند کرد و آن تضادی که همیشه بین حکومت ظلمیه و حکومت شرعی بوده برقرار خواهد بود.
فرد اصلی مسئول و مکلف در حکومت اسلامی همان امام و حاکم است و قوای سه گانه با همه ی تشکیلات خود دست و بازوان وی محسوب می گردد. پس ضرورتاً باید انتخاب اعضای مجلس شورا به دست حاکم و به انتخاب وی باشد تا کسانی که بتواننند در عمل به وظایف رهبری وی را یاری دهند انتخاب کند. اگر امکان داشته باشد که انتخاب نمایندگان مردم به مردم واگذار شود و قوه ی تشریعیه نشأت گرفته از اختیار و نظر مردم باشد بهتر است اما امام عادل اگر مشاهده کند که مردم آمادگی انتخاب نماینده ندارند و یا اینکه از رشد و آگاهی سیاسی برای انتخاب افراد شایسته برخوردار نیستند در این صورت وی که علم و عدالت و مدیریتش محرز گردیده می تواند شخصاً نمایندگان را مشخص کند.
آیت الله کاشانی، محمد دهنوی، انتشارات چاپ پخش، ج 4، صص 28 و 34 و 35
8. ولی فقیه باید چند نفر را به عنوان رئیس جمهور معرفی نماید تا ملت هم با کمال آزادی به یکی از آن ها رأی دهند پس آن کسی که رأی اکثریت را آورد مورد تأیید فقیه هم هست، حکومتش هم حکومت شرعی و لازم الاجرا. اگر این کار را نکنید حکومت، حکومت اسلامی نیست؛ جمهوری هست اما جمهوری اسلامی نیست.
اگر یک رئیس جمهور تمام ملت هم به او رأی بدهند ولی فقیه و مجتهد روی ریاست جمهوری او صحه نگذارند این برای بنده هیچ ضمانت اجرایی ندارد و از آن حکومت های جابرانه ای می شود که بر طبق آن عمل نخواهند کرد و آن تضادی که همیشه بین حکومت ظلمیه و حکومت شرعی بوده برقرار خواهد بود.
فرد اصلی مسئول و مکلف در حکومت اسلامی همان امام و حاکم است و قوای سه گانه با همه ی تشکیلات خود دست و بازوان وی محسوب می گردد. پس ضرورتاً باید انتخاب اعضای مجلس شورا به دست حاکم و به انتخاب وی باشد تا کسانی که بتواننند در عمل به وظایف رهبری وی را یاری دهند انتخاب کند. اگر امکان داشته باشد که انتخاب نمایندگان مردم به مردم واگذار شود و قوه ی تشریعیه نشأت گرفته از اختیار و نظر مردم باشد بهتر است اما امام عادل اگر مشاهده کند که مردم آمادگی انتخاب نماینده ندارند و یا اینکه از رشد و آگاهی سیاسی برای انتخاب افراد شایسته برخوردار نیستند در این صورت وی که علم و عدالت و مدیریتش محرز گردیده می تواند شخصاً نمایندگان را مشخص کند.
مبانی فقهی حکومت اسلامی، آیت الله العظمی منتظری، ج 3، ص 123
9. عده ای در استدلال های خود برای این که پشتوانه ای برای نظریات سیاسی استبدادمآبانه ی خود پیدا کنند به مسأله ی خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است ولی مردم در مقابل حکمران مسئول اند و وظیفه دارند. نوعی پیوند تصنعی میان اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حقوق سیاسی و تثبیت حکومت های استبدادی از طرف دیگر برقرار کردند. طبعاً نوعی ارتباط مثبت میان دموکراسی و حقوق مردم بر مردم و بی خدایی فرض شد. چنین فرض شد که یا باید خدا را بپذیریم و حق حکومت را از طرف او تفویض شده به افراد معینی که هیچ نوع امتیاز روشن ندارند تلقی کنیم و یا خدا را نفی کنیم تا بتوانیم خود را ذی حق بدانیم.
از نظر روانشناسی مذهبی یکی از موجبات عقبگرد مذهبی این است که اولیای مذهب میان مذهب و یک نیاز طبیعی تضاد برقرار کنند، مخصوصاً هنگامی که آن نیاز در سطح افکار عمومی ظاهر شود.
9. عده ای در استدلال های خود برای این که پشتوانه ای برای نظریات سیاسی استبدادمآبانه ی خود پیدا کنند به مسأله ی خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است ولی مردم در مقابل حکمران مسئول اند و وظیفه دارند. نوعی پیوند تصنعی میان اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حقوق سیاسی و تثبیت حکومت های استبدادی از طرف دیگر برقرار کردند. طبعاً نوعی ارتباط مثبت میان دموکراسی و حقوق مردم بر مردم و بی خدایی فرض شد. چنین فرض شد که یا باید خدا را بپذیریم و حق حکومت را از طرف او تفویض شده به افراد معینی که هیچ نوع امتیاز روشن ندارند تلقی کنیم و یا خدا را نفی کنیم تا بتوانیم خود را ذی حق بدانیم.
از نظر روانشناسی مذهبی یکی از موجبات عقبگرد مذهبی این است که اولیای مذهب میان مذهب و یک نیاز طبیعی تضاد برقرار کنند، مخصوصاً هنگامی که آن نیاز در سطح افکار عمومی ظاهر شود.
علل گرایش به مادیگری، مرتضی مطهری، صص 104 و 105
و
سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، صص 119 و 120
و
سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، صص 119 و 120
پ.ن. من تو این ماه مبارک کلی فعل قبیح نسبت به خودم مرتکب شدم که یه چیز درس درمون از این پست و بعدیش در بیارم. تازه الآن که کپی پیستش می کنم می فهم چه چیزایی خوردم! خلاصه همینه که هس.
اشتراک در:
پستها (Atom)