دوشنبه، آذر ۹

BUPP

چند روزی است به آرزوهایم فکر می کنم.
به حباب بازی علاقه پیدا کرده ام گویا.

یکشنبه، آذر ۸

"Fine Line Between This and That"

تصمیمات شجاعانه و تلخی هستند که با رنج، درد، خونریزی و تلفات گسترده ای محقق می شن.
اگه پشت این تصمیمات دلایل خیلی خیلی مناسبی وجود نداشته باشه به سادگی تبدیل می شن به حماقت های قهرمانانه ی فاجعه آمیزی که با رنج، درد، خونریزی و تلفات گسترده محقق شدن و نه نتیجه و نه بهاشون برگشت پذیر نیست.

پ.ن.جای نهایت تأسفه که این تصمیمات اغلب باید در شرایطی گرفته بشن که اطمینان در مورد هر مسأله ای تقریباً غیرممکنه.

پنجشنبه، آذر ۵

Wangwo

هیچ چیز زندگی ام که سر جایش نباشد
همیشه یک عالمه ورق کوچک و بزرگ روی میزم دارم
و یک خودکار که با زبان خوش بنویسد توی کشویش
امشب فهمیدم
که خودکارم گم شده

پ.ن. می فهمی؟
پ.ن.1 .... ؟
پ.ن.2.
و فهمیدم که اتود ها
نه مثل خودکارها می نویسند
و نه مثل مداد ها حتی

چهارشنبه، آذر ۴

مو چنه سونو

شنبه، آبان ۳۰

As Always

این یکی هم مال تو بود.
این یکی رو هم ننوشتم.
خواستم واسه خودم باشه اونایی که برا تو می نویسم.
این یکی رو هم واسه خودم نگه داشتم.
این یکی رو هم نمی فهمی.

دو سرش

حداقلش اینه که حالا هروقت دلم بخواد با خیال راحت گوشی مو خاموش می کنم و زیر بالشم گم و گور می شم.
حداکثرشم ظاهراً همینه.

خوبیش اینه که دیگه واقعاً هیشکی نیس، هیچی نیس.
بدیشم همینه.

دوشنبه، آبان ۲۵

Ansichten Eines Clowns

Through time and experience, i've been swinging back and forth towards the belief that love does or does not happen more than once. Unfortunatelly these changes and doubts keep having traumatic coincidences with the occasions where many many things in the picture of the life i'm drawing depends on the decisions based on the answer of that very question.

p.s. Life goes on in a boringly steady manner unless you want it to.

یکشنبه، آبان ۲۴

دوشنبه، آبان ۱۸

بارون درخت نشین

1.
- درستان چه می شود؟ تکالیف دینی تان؟ می خواهید همین طور مثل وحشی های آمریکا روی درخت زندگی کنید؟
- فکر می کنید چون چند متر از دیگران بالاترم راستی و درستی نمی تواند در من تأثیر بگذارد؟
- شورش را با متر و ذرع اندازه نمی گیرند؛ حتی یک راه چند وجبی هم می تواند بدون بازگشت باشد.
- ....
- ....
- اما منی که این بالا هستم شاشم خیلی بلندتر از مال دیگران است.

2. مواظب باش پسرم، آن بالا کسی هست که می تواند روی همه ی ما بشاشد.

3. سرانجام پس از عمری که وقف ایمان خود کرده بود درگذشت، بی آن که به درستی بداند به چه چیزی باید ایمان می داشت - اما تا واپسین لحظه ی زندگی کوشید ایمانش راسخ باشد.

ته دیگ

حالا پست قبلی به کنار، واقعاً پادشاه شهر کورا بودن بهتره یا کارتون خواب مملکت تیزبینا؟


پ.ن. بی شوخی.
پ.ن.1. عملی شو دارم می گم، نشه مث علم بهتر است یا ثروت؟
پ.ن.2. اگه مشخص نیس، دارم نظر می خوام.
پ.ن.3. "دارم نظر می خوام" خیلی ام درسته. هرچی باشه از "دارم تقاضای اظهارنظر می کنم" خیلی بهتره.

چهارشنبه، آبان ۱۳

کأن لم یکن

می گن تو شهر کورا، یه چشم پادشاست.
نمی گن تکلیف اونی که لاله چیه.

Life 3D

درد - دود - دایورت

پ.ن. یه وقتایی ام عربده اون وسطا.
پ.ن.1.وقتی که دیگه نه جای دود داری، نه حوصله ی فک کردن، نه تحملشونو.
وقتی اونقد ازش می گذره، اونقد تکرار میشه، اونقد مزمن میشه، اونقد عادت می کنی که دیگه یادت میره زخم از چی بود اما جاش هنوز درد می کنه.
وقتی دردو می بینی ولی دیگه حسش نمی کنی؛ یعنی حس نداری که بکنی. نگاش می کنی و بش پوزخند میزنی. مث هرچیز دیگه ای.
پ.ن.2. همون سرخوشی.