Ansichten Eines Clowns
دوشنبه، خرداد ۳
حکایت بیست و یکم
داستان ققنوسی که خاکسترش را باد برد...
پ.ن. بوی شوکران از لبانت برمی خاست زیبا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر